
درود
فکر صعود سولو دیواره قلعه ماران قبل از برنامه سولو انجیر چشمه توی ذهنم بود..در واقع اون صعود رو به این خاطر انجام دادم تا شرایط خودم رو بسنجم و یک سری نتیجه گیری ها رو داشته باشم چه از نظر فنی و چه از نظر روحی که هر کدوم از اهمیت زیادی برای این سبک از صعود برخوردار هست(به ویژه روحی روانی) و خوشحالم که توی صعود قبلی تجربه خیلی خوبی رو کسب کردم.
اما این بار هدفم دیواره قلعه ماران بود – مسیر رهایی مسیری که با آوردن اسمش اولین چیزی که اومد جلوی چشمم کلاهکش بود بود کلاهکی که در حالت عادی باید با هوک ازش خارج بشی و واقعا گشاینده مسیر کارگزاری رو جوری تنظیم کرده که بالاترین استرس رو تجربه میکنی..
درود
این هفته همراه دوستانم به روستای القجر رفتیم تا هم مقداری کوهپیمایی سبک را داشته باشیم هم مقداری دست به سنگ شویم..صبح هوا نم نم باران رو در دل خودش داشت و واقعا هوای دل چسبی رو به وجود آورده بود من زیاد به این منطقه نمیرم اما واقعا شلوغ بود مثل اینکه جمعه ها این منطقه پاتوق هست!
خلاصه به سنگ مورد نظر رسیدیم گروهی از کوهپیماهای همیشگی القجر می خواستن پای سنگ مورد نظر ما آتش روشن کنن که ازشون در خواست کردیم یک مکان دیگه ای رو انتخاب کنن اما قبول نکردن و دوساعتی رو منتظر بودیم تا از چای و آتش سیر بشن!در هر صورت حق با کسی هست که زودتر به منطقه رسیده...
مقداری دست به سنگ شدیم اما فکرم پیش دیواره بود و اتمام گشایش مسیر و یک صعود جدید در منطقه امید وارم که شرایط جور بشه.
درود
دیروز فرصتی دست داد تا دوباره راهی منطقه انجیر چشمه بشیم و روی ادامه گشایش مسیر کار کنیم من و دوستم متین روی مسیر بودیم و بعد از رسیدن به کارگاه دوم و خوردن مقداری صبحانه کار رو شروع کردیم.
و خوشبختانه تونستم یک طول 25 متری رو باز کنم و کارگاه رو هم تقریبا آماده کنم.فکر می کنم درجه 5.10 رو میتونه بگیره اما نیاز هست یک بار دیگه صعود بشه و تجدید نظر.این طول هم مثل طول دوم با ابزار صعود میشه و ابزارهایی که من به کار بردم کیل و هگزان بودند.حدود 5-6 متر صعود طول چهارم رو هم تجربه کردم صعودی پر استرس یک شکاف خیلی خوشگل :) اما بدون گیره پا و شکاف کج به صورت هلال،روی طول سوم یک بولت و طول چهارم هم بعد از کراکس مسیر یک بولت دیگه زدم و فرود اومدیم.
امید وارم که زودتر این طول هم که به نظرم طول پایانی باشه تموم بشه و بتونم گزارش کاملی رو ارائه بدم.
از همکاری متین پدیدار هم در اجرای این برنامه تشکر می کنم.
درود
خوب اگر می خواستیم به ترتیب عمل کنیم ابتدا باید گزارش هری رست رو می نوشتم اما از مسیر وسوسه خوشم اومده بود و بی اختیار اول اون رو درج کردم.اگر بخواهیم از اول شروع کنیم ما قرار بود که 5 فروردین وارد منطقه بشیم و همین طور هم شد به بیستون رسیدیم شب بود و با خستگی راه مجبور به استراحت شدیم.
بیستون شده بود مجمع سنگنوردان کشور همه دوستان بودن و اما از شانس ما روز اول اصلا هوا یار نبود و با بارش باران مواجه شدیم.یه چند ساعتی هم هوا رفت رو به باز شدن سریع خودمون رو رسوندیم به مسیر شیرین اما هنوز به کارگاه نرسیده مجبور شدیم برگردیم بله بارون شروع شده بود..
گرچه چون کوه به دامان افق بستر ماست
منّت پای بسی راهگذر بر سرماست
دوری ی ِ راه به نزدیکی ی ِ دل چاره شود
کـَرمی کن که به در دوخته چشم تر ماست
آسمان سر زده از چشم کبود تو ولیک
آنچه در او نکند جلوه گری، اختر ماست
گر چه شد چشمه صفت خانه ی ما سینه ی کوه
باز منظور بسی اهل نظر، منظر ماست
همچو زنبق نشکفتیم در آغوش چمن
گل کوهیم که از سنگ سیه بستر ماست
گلشن خاطر ما را چمن آرایی نیست
سادگی زینت ما، پکدلی زیور ماست
گر سرانگشت تو ما را ننوازد گله نیست
گل خاریم و زیانْ سود نوازشگر ماست
زان همه زخمه که بر تار دل ما زده دوست
حاصل این نغمه ی عشق ست که در دفتر ماست
(سیمین بهبهانی)